آراز کوچولوآراز کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره
سویل جونمسویل جونم، تا این لحظه: 20 سال و 5 ماه و 3 روز سن داره

منیم نازلی ملکلریم

مهدکودک رفتن اراز - تئاتر عروسکی توپلان و خونه مادر بزرگ

1393/10/14 9:41
1,770 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام به دو تا ماه خونه ما

سلام به همه دوستان نازنینممحبت

ارازی 8دی 93 بردمت مهد کودک حامد ، که نزدیک خونمونه خیلی خوشحال بودی جشنهمش میگفتی میرم مدرسه مامان ماشینامو هم بردارم ؟ دوچرخمو هم ببرم؟ گاگا چی بخورم ؟ قربون اون ذوق کردنت برم که تصمیم 50 درصدی منو با ذوق کردنت 100 درصد کردی  البته برای یک ماه امتحانی بغل

نیم ساعت مهمون مهد بودی از شانست جشن یلدا گرفته بودن و بهت بد نگذشته بوددلغک فقط چون من تورو گذاشتم مهد و برگشتم خونه و تو تنها موندی با ترانه ای که تو مهد گذاشتن و صدای گربه میومده گریه کردیغمگین بعدش تو رو با ماشینهای دیگه سرگرمت کردم لی در کل خوب بود و همش میپرسیدی فردا هم میاری مدرسه ؟ مامان واسم کیف میخری بندازم پشتم ؟ دفتر میخری؟ ماشینمو هم بده ببرم بازی کنم بوس

بابایی هم رضایت داد تا ببرمت مهد . ابجیت از مهد رفتنت انقدر ذوق زدست که میگه مامان تورو خدا بذار من ارازو از مهد بیارم آرام

امروز که با نیم ساعت رفتن به مهد انقدر خسته بودی که ظهر بیهوش شدی خوابکاشکه همیشه اینطوری بشه و تو تخلیه انرژی بشی و وقت برای بازی با تبلت نداشته باشیچشمک 

با امروز 5 روزه که میری مهد موقع رفتن خیلی ذوق میکنی هر چقدر هم که خوابت سنگین باشه تا میگم ارازی پاشو بریم مهد زود از خواب میپری میگی وااای دیرم شد تعجباول از همه میری سراغ قابلمه غذات که واسه ناهارت میذارم بعد میری لباساتو میاری انقدر ذوق میکنی که هر چقدر بهت میگم برو دستشوییتو بکن بعد لباس تنت کنم میگی نه دیرهدلخور

دومین روز مهد منم موندم پیشت اخه هر 5 دقیقه یه بار میومدی میگفتی مامان بوست کنم مدیرتون هم گفت امروزو بشین به اینجا عادت کنه انگار یکم استرس داشتی خطا قربونت برم ولی حالا خیلی راحت میری آرام

اگه دیدم که بعدها بیدار شدن و رفتن سختته و یا دوست نداری دیگه بری نمیذارم بری چون یه سال زود ثبت نامت کردم میدونم . ابجیت از 4 سالگی به مهد رفت

 امروز هم از طرف مهد بردنتون تئاتر عروسکی ابجی هم باهات اومده بودجشن

خیلی بهتون خوش گذشته بود و ابجی هم کلی عکس و فیلم ازت گرفته دستش درد نکنهبوس

 

راستی هفته پیش چهارشنبه 10 دی جشن کریسمس و اغاز سال 2015 میلادی بود که سال نو روز به دوستان مسیحی تبریک میگم 

اولین روزی که میرفتیم مهدو ببینیم شرایط ثبت نامو بپرسیم

از خوشحالیت جلوتر از من دویدی رفتی جلوی مهد وایسادی به منم میگفتی بدو

کیف نداشتی البته دوتا داری ولی دفتر مداد توش جا نمیشه منم دو ساعته این کوله پشتی رو دوختم و تو چقدر دوسش داری گلم بغلبرای دوختن این کوله پشتی پیراهن بابا و شلوار لی خودمو فدا کردم

امروز 14 دی 93 از طرف مهد بردنتون به تئاتر توپلان و خونه مادر بزرگ 

ابجی هم باهات اومده بود یکم مریض بودی و تب داشتی ولی دیدم سرحالی و تبت با استامینوفن اومده پایین اجازه دادم برین

این دفتر و جامدادی ابجی بهت دادی به بابات میگی ابجیم برام جامدادی دوختهراضی

اولین روز این دایره ههارو یاد دادن البته بلد بودی ولی خیلی ریز میکشیدی حالا یکم بزرگتر میکشی

اینا هم مشق امروزت بودن چون حال نداشتی کامل نکردی خودم هم نمیخوام مجبورت کنم بنویسی گاهی یادت میندازم اراز دوست داری مشقاتو بنویسیم ؟ اگه خودت هم دلت بخواد بنویسی اونوقت پیشت میشینم و با کمک هم مینویسیم

اینم کیف تازته که دیروز بابایی با مداد شمعی و دفتر یادداشت برات خرید

قربونت برم محصل کوچولوی سه ساله من عاشقتم عشقم

        

شازده کوچولوی دیروز من باورم نمیشه بهمین زودی بزرگ شدی 

 

نمی‌توان دزدید
نگاه را از تو
تو هوشیارترین عشق را به من دادی
نمی‌شود برداشت
حواس را از تو

 

پسندها (4)

نظرات (12)

خواهرفرناز
15 دی 93 1:13
سلام مجدد اراز جونم مرد شدی برا خودت خوشحالم که داری مستقل میشی مبارکه وسایلت باشه افرین شهره جون خدایش خیلی تمییز کیف را دوختی ایشالا اراز تا اخرش همین طور پسر خوبیه ومیره مهدکودک
مامان سویل و آراز
پاسخ
سلامالعلیکم بر رفیق شفیقم مرسی فاطمه جون لطف داری عزیزم
ati mami elay
15 دی 93 11:21
شهره جون پسرت رو مهد کودک ثبت نام کردی آخه خیلی کوچیکه فکد نکنم بمونه!!! شهره جون شمارتو ندادی بهم توی خصوصی؟ میخواستم ببرمت گروه وایبر دوستی نی نی وبلاگی
مامان سویل و آراز
پاسخ
میدونم کوچیکه ولی خونه خیلی حوصلش سر میره اخه جایی هم نمیبرم چند ماهیه به کل حوصله هیچی رو ندارم ولی امتحانی ثبت نامش کردم اگه ببینم اذیت میشه نمیبرمش همین الان خصوص بهت دادم
مامان ماریا
15 دی 93 15:26
ممنون عزیزم . فرشته های نازتو ببوس
مامانی و بابایی دخمل بلا
17 دی 93 16:33
سلام مامانی گل و نازنین و مهربون آراز و سویل جونم ممنونم دوست خوب و نازنینم بابت محبتت و تبریک تولد فاطمه جونی ... عزیز دلم کامنت خصوصی که مد نظرت بود رو دریافت کردم ... توی پاسخ یکی از کامنهای پر محبتت هم بهش اشاه کرده بودم عزیزم , ممنونمممممممممممم واقعا از بابت اون کامنت پر از آرامشت , نمیدونی چقدر بهم کمک کرد و آرومتز شدم عزیزم... خیلی ماه و مهربونی عزیز دلم ... از صمیم دلم برات آرزو میکنم که همیشه روی خوش زندگی رو ببینی و اگر مشکلی هم داشتی خیلی زود و به زاحتی حل بشه نازنینم ... دوست خوب من خدا بچه های گلت و همسر مهربونت رو برات حفظ کنه ... واقعا حرفات بوی درک متقابل رو میداد ... ممنونمممممممممممم مهربووووووووون ... دوستتون دارم و میبوسمت ...
مامان و بابا
19 دی 93 19:59
سلام مامانی نازو مهربون خوبی ؟ نینیت بسیاااار نینی نازو خوشگلیه خدا برات نگهش داره و همیشه سالم و سلامت باشه عزیزم منم مامان دوتا نینی نازو خوشگلم به ما هم سر بزنی خوشحال میشیم عزیزم
مامان سویل و آراز
پاسخ
خدا حفظشون کنه چشم حتما
فرناز خاله آرسن جون
20 دی 93 13:58
روزها چقدز زود میگذرن آرازی یعنی اینهمه بزرگ شده و مهد میره ای جونم فداش بشم که اینهمه ذوق کرده ولی خیلی خوب شده شهره جون منم معتقدم بچه ها باید کم کم به محیط های اجتماعی تو اون سنین عادت کنن و تخلیه انرژیشون با همسن هاشون باشه لوازم تحریرت مبارکت باشه خاله من که خودم با دیدنشون اونهمه ذوق کردم چه برسه به ارازی وای شهره جون کوله عالی شده احسنت افرین ایول داری بابا هنرمند عاشق کارهای هنری مخصوصا تو زمینه خیاطی ام
مامان سویل و آراز
پاسخ
به نظر من اموزش سنی نداره هر چقدر زودتر بهتر مرسی گلم
خانوم گل
4 بهمن 93 0:50
سلام خانومی.من به اتفاقی به سایت شما اومدم .خداکوچولوهاتونو براتون حفظ کنه.اراز کوچولوت واقعا نازه.اگه افتخار بدیدی منو بلینکی خوشحال میشم.کاروبلاگمو تازه شروع کردم.
الهام
4 بهمن 93 11:14
سلام شهره جان بیایید خصوصی
ونوس
6 بهمن 93 12:37
سلام شهره جون فدای اراز بشم ک انقد ماهه هروقت مطالب ارازو میخونم دلم میخواد بچه دار بشمحس مادرانه م خیلی زیاده هروقتم میاد تو وبلاگ اراز بیشتر میشه
مامان سویل و آراز
پاسخ
سلام ونوس جون خوبی عزیزم دلمون واست تنگ شده بود قربونت برم مرسی
آویسا
10 بهمن 93 20:09
عزیزم هزار ماشاا... لینکتون کردم
مامان سویل و آراز
پاسخ
مرسی دوست گلم من هم شمارو لینک میکنم
(مامان سویل)
30 فروردین 94 23:55
سلام الهی من قوربونتون برم ...چه خوشگل شدی ماشالله اراز جونم
(مامان سویل)
30 فروردین 94 23:57
اااااااااااااااااااای جونم ارازم